Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

داستان به دور از جامعه خشمگین | تفاوت روایت کتاب و فیلم

بیاین روراست باشیم، وقتی اسم «توماس هاردی» رو می‌شنویم، ذهنمون می‌ره سمت کتاب‌های قطور و قدیمی با جملات پیچیده. اما راستش رو بخواین، فیلم «دور از اجتماع خشمگین» برخلاف تصور، داستانی شیرین و پرکشش داره که هم توی کتاب و هم توی فیلم، به زیبایی روایت شده. البته با کمی تفاوت‌های جالب! پس بیاین باهم با یه رویکرد بامزه و خودمونی به این تفاوت‌ها یه نگاهی بندازیم و ببینیم اصلاً کدوم نسخه ارزش وقتمون رو داره!

بَثشِبا: فمینیستِ قرن نوزدهمی یا دخترِ شاخ‌دارِ دوران؟

توی کتاب، بَثشِبا یه شخصیت مستقل، مغرور و بعضاً خودخواهه که سه مرد رو همزمان دور خودش می‌چرخونه! انگار تو دوره‌ای که زنان حتی حق رأی نداشتن، اون سعی داره قدرت خودش رو به عنوان یه زن به نمایش دربیاره. هاردی با ظرافت تمام، شخصیت مغرور و اشتباهاتی که از غرورش ناشی میشه رو هنرمندانه به تصویر می‌کشه. و به قول معروف، بَثشِبا رو به یه زندگی انسانی‌تر نزدیک می‌کنه و نشون میده که چطور یه زن می‌تونه توی جامعه‌ای مردسالار هم برای خودش کسی بشه.

توی فیلم، کری مولیگان، چهره‌ی معصوم و باهوشش رو به بَثشِبا قرض داده و کمی از خودخواهی‌های کتاب کم کرده. انگار کارگردان گفته: «بیاید این بَثشِبا رو کمی بامزه و دوست‌داشتنی‌تر نشون بدیم، وگرنه تماشاچیا هوادارش نمی‌شن!» در واقع فیلم سعی کرده بَثشِبا رو به یه قهرمان زن مدرن نزدیک کنه که با وجود تمام اشتباهاتش، هنوز هم قابل درک و همذات‌پنداری باشه.

اگه بَثشِبای کتاب رو ببینید، احتمالاً بهش می‌گید: «عزیزم، یه کم از خودراضی‌ای!» اما بَثشِبای فیلم، بیشتر شبیه قهرمانهای فیلم‌های مدرنِ فمینیستیه. یه زن که ابزار راه نجات بخش کوچیکی که دستش هست رو، داره با غرورش به نمایش می‌ذاره و سعی می‌کنه تو دنیای مردانه‌ی اطرافش برای خودش جا باز کنه. در واقع میشه گفت بَثشِبای کتاب بیشتر به یه انسان واقعی با تمام خوبی‌ها و بدی‌هاش شبیههه، در حالی که بَثشِبای فیلم یه جورایی آرمانی‌تر و ایده‌آل‌تر نشون داده شده‌.

گابریل اُوک، عاشقِ وفادار یا یه پسرِ خوش شانس؟

توی کتاب، گابریل، نماد صبر و وفاداریه. اون به قدری مهربون و فروتنه که گاهی آدم فکر می‌کنه داره نقش فرشته رو بازی می‌کنه. هاردی با توصیفاتی که ازش داره به ماهم فرصت میده تا عمق احساساتش رو درک کنیم و بفهمیم که واقعاً چه آدم جالبیه. توی کتاب، ما شاهد این هستیم که چطور گابریل با وجود تمام شکست‌ها و ناامیدی‌ها، همچنان استوار و پابرجا می‌مونه و عشقش رو به بَثشِبا تا زمان ابراز‌به موقع علاقه‌ش حفظ می‌کنه.

توی فیلم، ماتیاس شوئنارتس، با نگاه‌های نافذ و سکوت‌های پرمعنا و حمایت‌های پیوسته، گابریل رو به یه ابرقهرمان تبدیل کرده! انگار هر بار که دوربین روی صورتش متمرکز می‌شه، بیننده‌ها کمبود چنین مردانی رو توی جامعه بیشتر حس میکنن. فیلم سعی کرده گابریل رو به یه نماد از عشق بی‌قید و شرط تبدیل کنه که با وجود تمام سختی‌ها، همیشه کنار معشوقش می‌مونه.

گابریلِ کتاب، شبیه بهترین دوستی هست که همیشه کنارت هست؛ اما گابریلِ فیلم، کسی هست که دلت می‌خواد با حمایت‌هایی که داره باهاش قرار عاشقانه بذاری! در واقع میشه گفت گابریل توی کتاب بیشتر به یه انسان معمولی با صفات فوق‌العاده شبیه‌ست، در حالی که توی فیلم به یه قهرمان رمانتیک تبدیل شده که کمی از واقعیت فاصله گرفته.

یه شخصیت آرمانی که کم پیدا میشه.

فرانک تْروی، شرورِ جذاب یا پسرِ بازاری؟ 

توی کتاب، تْروی، یه آدم خطرناک، خودشیفته و غیرقابل اعتماده. گذشته‌اش با فَنری رابین، به طور مفصل توضیح داده می‌شه و آدم می‌فهمه چیشده که این شخصیت اینطور از بین رفته. توی کتاب ما به خوبی می‌بینیم که چطور تْروی با رفتارهایش زندگی دیگران رو نابود می‌کنه و چطور خودشیفتگی و خودخواهی‌ش باعث می‌شه نتونه عشق واقعی رو درک کنه.

توی فیلم، تام استوریج، سعی کرده شرور باشه، اما به خاطر کمبود وقت‌، رابطه‌اش با فَنری خیلی خلاصه شده و در نتیجه، رفتارهاش گاهی اوقات کمی پر اغراق و بچگانه به نظر می‌رسه! و از نظر دیگه اون مثل کسیه که توی بعد حیوانی خودش مونده و رشد نکرده. فیلم نتونسته به خوبی کتاب نشون بده که چطور تْروی تبدیل به چنین آدم پلیدی شده.

تْرویِ کتاب، آدمی هست که ازش متنفری‌ و یه شرور واقعیه با انگیزه‌های پیچیده؛ اما تْرویِ فیلم، بیشتر شبیه یه پسرِ شیطونِ معمولیه که زیاد هم ترسناک نیست و فقط داره ادای ترسناکا رو درمیاره و به یه آدم شرور ساده‌لوح تبدیل شده.

ویلیام بُلدوود، عاشقِ تراژیک یا پیرمردِ ناکام؟

توی کتاب، بُلدوود، یه مرد میانسال تنهاست که عشق بَثشِبا، زندگی‌ش رو نابود می‌کنه. هاردی به زیبایی، فروپاشی روانی اون رو توصیف می‌کنه و نشون میده که چطور یه آدم معمولی و محترم می‌تونه تحت تأثیر عشق یه طرفه، به ورطه‌ی نابودی کشیده بشه. توی کتاب ما شاهد سقوط تدریجی بُلدوود هستیم و این سقوط آنقدر باورپذیره که دل هر مخاطبی براش می‌سوزه.

اما توی فیلم مایکل شین، بازی خوبی رو از این شخصیت ارائه داده، اما به خاطر حذفیات جزییات توی فیلم، دیوانگی اون، کمی ناگهانی به نظر می‌رسه! انگار از یه آدم منطقی، ناگهان تبدیل به یه عاشقِ دیوونه می‌شه، تبدیل به آدمی که اصلا تعادل لازم رو نداره‌. اما فیلم، در حد کم اما به خوبی، روند تبدیل شدن بُلدوود از یه مرد محترم به یه عاشق دیوانه رو نشون میده.

بُلدوودِ کتاب، بیشتر شبیه قهرمانان تراژدی‌های یونانیه؛ اما بُلدوودِ فیلم، بیشتر شبیه یه عموی مهربونِ تنهاست که دلت براش می‌سوزه. در واقع بُلدوود توی کتاب یه تراژدی واقعیه، در حالی که توی فیلم به یه شخصیت فرعی و کم‌رنگ تبدیل شده.

پایان‌بندی، عشقِ سرنوشت‌ساز یا عشقِ رمانتیک؟ 

توی کتاب، پایان داستان، روی تقدیرونظم طبیعی تأکید داره. گابریل و بَثشِبا، بعد از گذروندن تمام مصیبت‌ها، در نهایت به هم می‌رسند. این پایان‌بندی بیشتر شبیه به تکمیل یه چرخه‌ی طبیعی هستش و به ما نشون میده که چطور پس از تموم شدن سختی‌ها، زندگی دوباره به مسیر درست خودش برمی‌گرده. مسیری که براش برنامه ریزی شدیم.

توی فیلم، پایان‌بندی، رمانتیک‌تر و مدرن‌تره. صحنه‌ی پایانی، پر از نورِ طلایی و نگاه‌های عاشقانه‌ست که انگار از فیلم و عکسهای پینترستی الهام گرفته شده. فیلم ترجیح داده به جای پرداختن به مفاهیم فلسفی و تقدیرگرایانه‌ی کتاب، یه پایان‌بندی عاشقانه و رضایت‌بخش رو به تماشاچیا ارائه بده.

پایان کتاب، بیشتر شبیه یه قصهٔ قدیمی و فلسفیه؛ اما پایان فیلم، بیشتر شبیه یه پستِ عاشقانه قدیمیه. در واقع کتاب به ما می‌گه که عشق بخشی از چرخه‌ی طبیعی زندگیه، در حالی که فیلم عشق رو به عنوان یه اتفاق زیبا و رمانتیک نشون میده.

 حرف آخر: کتاب رو بخونیم یا فیلم رو ببینیم؟

اگر عاشق غرق‌شدن توی جزییات و کشف عمق شخصیت‌ها هستین کتاب رو بخونین. هاردی شما رو به قرن نوزدهم می‌بره و توی فضای داستان غرق می‌کنه. کتاب به شما این فرصت رو میده که با شخصیت‌ها زندگی کنید، افکارشون رو درک کنید و سفرشون رو قدم به قدم دنبال کنید.

اما اگر دوست دارید یه درام عاشقانهٔ زیبا و سریع تماشا کنید، فیلم رو ببینید. صحنه‌های طبیعی و بازی‌ شخصیت‌ها حتماً شما رو سر ذوق می‌آرن. فیلم با تصاویر زیبا و بازی‌های فوق‌العاده، یه تجربه‌ی بصری لذت‌بخش براتون خلق می‌کنه.

در نهایت، چه کتاب رو بخونین، چه فیلم رو ببینین، مطمئن باشید از این عاشقانهٔ کلاسیک و پرفرازونشیب لذت می‌برید. فقط مراقب باشین که بعد از تماشای فیلم، ناگهان تصمیم نگیرین به یه مزرعه نقل مکان کنید و با سه خواستگار همزمان قرار ملاقات بذارین!

Leave a comment