سال ۲۰۲۳ یه اتفاق جالب برای طرفدارای DC افتاد؛ از یه طرف سریال The Flash بعد از ۹ فصل به پایان رسید و از طرف دیگه فیلم The Flash با بازی Ezra Miller اکران شد. نتیجه چی شد؟ طبیعتاً همه شروع کردن به مقایسه. از روزای اول هم این بحث بود که «Grant Gustin بهتره یا Ezra Miller؟»، «سریال شخصیتپردازی بهتری داره یا فیلم؟» و خلاصه هزار جور بحث دیگه.
از همون موقع تعداد زیادی از طرفدارا یا حتی منابع لیست درست کردن که چرا سریال از فیلم بهتره. حالا که چند سال از اون ماجرا گذشته و هم سریال و هم فیلم تبدیل شدن به یه خاطره، وقتشه دوباره برگردیم به اون مقایسهها و ببینیم واقعاً کدومشون دست بالا رو داشتن.
خب حالا بریم ببینیم چرا سریال The Flash بهتر از فیلم The Flash عمل کرده:
10. دشمنای درستوحسابی

یکی از واضحترین برتریهای سریال نسبت به فیلم همین بود.سریال The Flash توی ۹ فصلش تقریباً هر ویلن مهمی که میشد رو آورد؛ از Reverse-Flash و Zoom گرفته تا Savitar، Godspeed و حتی Red Death. بعضیاشون حتی تازه توی کامیک معرفی شده بودن که سریال سریع بردشون تو داستان.
اما فیلم چی؟ عملاً هیچکدوم از دشمنای کلاسیک فلش رو ندیدیم. بهجاش بری رو میبرن گاتهام، با یه ویلن بتمنمحور! خیلیا میگفتن خب چرا همون اول کار فلش و بتمن نرفتن جلوی Rogues وایسن؟ (اون تیم خلافکار معروف سنترالسیتی که همیشه داستان رو جذاب میکنن).
برای همین اصلاً عجیب نیست که طرفدارا بگن سریال تو بخش ویلنها خیلی سرتر بود. چون وقت، فضا و جرأت داشت همهی دشمنای بری آلن رو بیاره وسط.
9. آدمهایی که واقعاً برامون مهم میشن

فیلم سعی کرد با نشون دادن Nora Allen و Henry Allen دل مخاطب رو به دست بیاره، که انصافاً هم بد نبود. ولی سریال خیلی جلوتر از این حرفاست. ما فقط خانوادهی بری رو نمیبینیم؛ بلکه با یه حلقهی بزرگ از آدمها آشنا میشیم: Joe West که حکم پدر دوم بری رو داره، Iris West که عشق و نقطهی ثباتشه، Cisco Ramon و Caitlin Snow که همکار و بهترین دوستاش بودن، و حتی نسخههای مختلف Harrison Wells که هر کدوم یه رنگ و شخصیت جدید به داستان میآوردن.
اونقدر سریال خوب این شخصیتها رو جا انداخته بود که حتی وقتی یه Wells موقتی مثل HR (فصل ۳) کشته شد، همه غمگین شدن. در حالی که اون فقط یه فصل تو داستان بود! این یعنی سریال موفق شده بود کاری کنه که تماشاگر نسبت به آدمهاش دلبستگی واقعی پیدا کنه.
فیلم هم تلاش خودش رو کرد، اما در مقایسه با اون همه رابطهی پیچیده و پررنگ توی سریال، خیلی سطحیتر به نظر میرسید.
8. طراحی لباس ها

لباس فلش همیشه جزو مهمترین نمادهای شخصیتشه. توی سریال The Flash، مخصوصاً در فصل نهم، ما بهترین لباس های زندهی فلش رو دیدیم؛ ترکیبی دقیق از طراحی کامیکبوکی و اجرای لایو اکشن. حتی بعضی از لباسهای قبلی مثل فصل چهار هم طرفدارای زیادی داشتن.
اما فیلم با وجود تلاش زیاد، هنوز جای کار داشت. طراحی کلی بدن لباس تو فیلم قابل قبول بود، حتی میشه گفت ۸ از ۱۰. ولی مشکل اصلیش cowl (اون بخش ماسک/کلاه) بود که ظاهرش خیلی غیرطبیعی میشد. جالب اینجاست که سریال هم یه بار تو فصل پنج همین مشکل رو داشت و همه هنوز به اون فصل گیر میدن!
پس اگر بخوایم منصف باشیم:
-
بهترین نسخه: فصل نهم سریال.
-
رتبه دوم: فصل چهار سریال.
-
بعد از اون: لباس فیلم (با کمی ارفاق).
فیلم درسته که یه طراحی متفاوت ارائه داد، ولی وقتی کل مسیر ۹ فصل سریال رو نگاه کنی، واضح میشه که سریال تو این زمینه هم دست بالا رو داره.
7. Flashpoint – مقدمهچینی درست قبل از بحران
هم سریال و هم فیلم سراغ داستان معروف Flashpoint رفتن، ولی تفاوتشون خیلی مهمه. فیلم یهجوری حس میداد انگار دنبالهی یه داستانیه که ما هرگز ندیدیم. بری بدون مقدمه درست، یهو خودش رو تو دل ماجرایی پیدا میکنه که بیشتر شبیه قسمت دوم یا سوم یه مجموعه بود تا اولین فیلم مستقلش.
در مقابل، سریال وقت گذاشت. ما فصلها با Barry Allen همراه بودیم، دیدیم چطور فقدان مادرش روش اثر گذاشت و چرا ممکنه وسوسه بشه زمان رو دستکاری کنه. وقتی بالاخره تو فصل سوم تصمیم گرفت به گذشته برگرده و Flashpoint رو رقم بزنه، این حرکتش برای بیننده قابل درک بود—even if اشتباه بزرگی بود.
خلاصه اینکه سریال نشون داد چرا فلش باید همچین ریسکی بکنه، ولی فیلم بیشتر شبیه یه میانبر بود که توضیح کافی نمیداد. همین مقدمهچینی درست باعث شد اجرای سریال هرچند بینقص نبود، منطقیتر و اثرگذارتر باشه.
6. Multiverse

مولتیورس توی سریال The Flash یه ستون اصلی بود. از همون اوایل دیدیم بری میتونه به زمینهای دیگه بره: Earth-2، ماجراهای طولانی با Supergirl روی Earth-38، و حتی رویدادهای بزرگ مثل Crisis on Infinite Earths که کلی دنیا رو به هم وصل کرد. تماشاگر واقعاً فرصت داشت دنیاهای موازی رو بشناسه و با شخصیتهای متفاوتشون وقت بگذرونه.
فیلم اما خیلی سطحی از کنارش رد شد. بیشتر حس یه تغییر timeline رو میداد تا سفر بین دنیاها. صحنههایی که قرار بود مولتیورس رو نشون بدن هم یا کوتاه بودن یا با CGI عجیب (همون چهرههای مومی) خراب شدن. در عمل، فیلم اصلاً اون گستردگی و هیجان مولتیورس رو منتقل نکرد.
برای همین خیلی راحت میشه گفت: سریال توی نشون دادن مولتیورس هم دست برتر رو داشت، چون بهجای یه اشاره گذرا، واقعاً اون رو زندگی کردیم.
5. Crossovers – کراساوورهای واقعی و معنادار

سریال The Flash بخشی از Arrowverse بود، یعنی دنیایی که پر از قهرمانای دیگه بود: Green Arrow، Supergirl، Legends of Tomorrow و کلی شخصیت دیگه. هر کراساوور یه رویداد بزرگ و هیجانانگیز بود. قهرمانا فقط یه تیم موقت نبودن، بلکه دوستی و اعتماد واقعی بینشون شکل گرفته بود. وقتی کنار هم میجنگیدن، حس میکردی یه خانوادهن.
فیلم اما؟ فلش با Batman و Supergirl همراه شد، ولی بیشتر حالت “مجبوریم تیم بشیم چون زاد برگشته” رو داشت. رابطهها سطحی بودن و فرصت زیادی برای نشون دادن رفاقت یا تعامل عمیق وجود نداشت.
پس مقایسه آسونه: کراساوورهای سریال پر از بار احساسی بودن و تبدیل به خاطرههای موندگار شدن، در حالی که فیلم فقط یه همکاری مقطعی نشون داد.
4. Evil Barry vs Dark Flash – وقتی بریِ شرور جدیتر بود

سریال تو فصل سوم با Savitar یه نسخه شرور از بری آلن رو معرفی کرد. داستان کامل براش نوشت، انگیزههاش رو توضیح داد و کل فصل رو حول محورش ساخت. نتیجه؟ یه ویلن شخصی و عمیق که واقعاً روی روح و روان بری و تماشاگر تأثیر گذاشت.
حالا فیلم چی؟ Dark Flash بیشتر شبیه یه ایده نیمهکاره بود. شخصیتش معرفی شد، ظاهرش خیلی جذاب بود (خیلی بهتر از اون اسباببازیهایی که لو رفته بودن!)، ولی حضورش اونقدر کوتاه و گذرا بود که تقریباً هیچ اثر ماندگاری نداشت. بیشتر حس میکرد یه “تهدید اجباری” گذاشتن تا داستان قلاب داشته باشه.
خلاصه اینکه سریال یه بری شرور ساخت که تبدیل شد به بخش جدانشدنی از ماجرای فلش، ولی فیلم فقط یه سایه سریع نشون داد و رد شد.
3. Time Travel – سفر در زمان
فلش بدون سفر در زمان مثل پیتزا بدون پنیره! هم سریال و هم فیلم سراغش رفتن، ولی هرکدوم یه سبک خاص داشتن.
توی سریال The Flash، سفر در زمان پر از بار داستانی بود: دیدن فلشهای آینده، تغییر لحظههای کلیدی مثل مرگ مادرش، و حتی پیامدهای بزرگ مثل Flashpoint. هر بار که بری به گذشته یا آینده میرفت، ما هم باهاش یه زنجیره کامل از عواقب میدیدیم.
فیلم اما یه سبک متفاوت آورد. صحنههای دویدن توی Speed Force مثل دویدن روی یه تردمیل کیهانی بود که اطرافش پر از لحظههای گذشته بود. از نظر بصری ایده جالبی بود، ولی مشکل اینجاست که CGI خیلیها رو پس زد (همون چهرههای مومی معروف). با این حال، شیوه نشون دادن پروسه سفر در زمان تو فیلم خاص و متفاوت بود.
پس نتیجه؟ سریال بهتر تونست از سفر در زمان برای روایت و شخصیتپردازی استفاده کنه، فیلم هم یه جلوه بصری خلاقانه نشون داد. میشه گفت این یکی تقریباً مساوی تموم شد؛ ولی اگه بحث تأثیر احساسی و داستانی باشه، سریال یه قدم جلوتره.
2. DCEU References – اشارههایی که نباید حذف میشدن

یکی از بزرگترین فرقها همینجاست. سریال The Flash حتی به دنیای سینمایی DC هم سر زد. یادتونه توی Crisis on Infinite Earths وقتی Grant Gustin با Ezra Miller روبهرو شد؟ اون صحنه برای خیلیا شوک و سورپرایز فوقالعادهای بود، یه جور تأیید اینکه این دنیاها بهنوعی به هم وصله.
فیلم اما برعکس، هیچ اشارهی جدی به دنیای سریال یا حتی اتصال درست به DCEU نداشت. در حالی که کلی شایعه و برنامه قبلی وجود داشت که قراره فیلم این ارتباط رو پررنگ کنه. در نهایت تصمیم گرفتن همهچی رو خط بزنن، احتمالاً به بهانهی “کمبود زمان”. ولی برای طرفدارا این حذف خیلی بزرگ بود، چون بهسادگی میشد با یه اشاره یا یه صحنه کوتاه این دنیاها رو به هم گره زد.
نتیجه؟ سریال برندهست، چون نهتنها به دنیای بزرگتر DC چشمک زد، بلکه تونست یه لحظه تاریخی بسازه که هنوزم تو ذهن فندوم مونده.
1. بازیگران مهمان

سریال The Flash و کل Arrowverse نشون دادن که چطور باید از حضورهای افتخاری استفاده کرد. از John Wesley Shipp بهعنوان فلش Earth-90 گرفته تا حضورهای غافلگیرکننده توی Crisis on Infinite Earths. حتی بازیگرای کلاسیک مثل Mark Hamill و Linda Carter هم برگشتن و به دنیای DC تلویزیونی وزن دادن. این حضورها فقط یه فَنسرویس ساده نبود، بلکه بخشی از داستان بودن و به میراث شخصیتها احترام میذاشتن.
فیلم اما رفت سراغ یه مسیر جنجالی: آوردن بازیگرای قدیمی با CGI، حتی کسایی که دیگه در قید حیات نبودن. خیلیا این کار رو بیاحترامی دونستن، چون بهجای تجلیل از گذشته، بیشتر حس “زندهکردن دیجیتالی” میداد. در نتیجه به جای اینکه اشک شوق بیاره، بیشتر باعث بحث و دلخوری شد.
پس بدون شک، سریال اینجا هم برندهست. چون به میراث فلش و کل DC احترام گذاشت، نه اینکه صرفاً ازش بهعنوان ابزار تبلیغاتی استفاده کنه.
حرف آخر
حالا درسته که ما اینجا نشستیم سریال و فیلم The Flash رو مقایسه کردیم، ولی واقعیت اینه که هرکدوم ضعفها و خوبیهای خودشون رو داشتن. اصلاً هم منصفانه نیست که ۹ فصل سریال رو بذاریم کنار یه فیلم دو ساعته و بگیم کدوم بهتر بود. بچهها خودتون حساب کنید، ۹ فصل سریال یعنی چند صد ساعت تایم برای شخصیتپردازی، داستانهای فرعی و کاوش دنیاهای مختلف؛ خب طبیعتاً دست سازنده خیلی بازتره.
از اون طرف، فیلم محدودیت زمانی داره و نمیتونه به همه چیز بپردازه. واسه همین همیشه سریالها گزینه بهتری برای اقتباس طولانی از کتابها یا کامیکها هستن، چون میتونن خط داستانی رو کش بدن، جزئیات بدن و زمان بیشتری بذارن روی کاراکترا.
در نهایت، این مقایسه بیشتر به درد کسایی میخوره که یا فقط فیلم رو دیدن و سراغ سریال نرفتن، یا برعکس. با دیدن هر دو تازه میفهمین هرکدوم چه چیزایی رو خوب درآوردن و کجاها کم آوردن.

